اوتازون

داستان با نیک شروع میشه، یه ماجراجوی با تجربه که گروهش توسط استادش آرگوس رهبری می شه که شخصیتی پدرمانند برای اون داره. بعد از اتمام آخرین ماموریت و کارشون، نیک متوجه می شه که یه بخشی از پول ها ناپدید شدن و می فهمه که یکی از اعضای گروه مسبب این امره. اما به طرز شگفت آوری آرگوس اون عضو رو می بخشه و به جاش نیک رو بعد از این که بهش تهمت اختلاس پول ها زده می شه رو از گروه اخراج می کنه. بعد از چند هفته توی سراشیبی سقوط، یه شب نیک به یه میخونه محلی می رسه که بر حسب سرنوشت به سه تا از ماجراجوهای تیم سابقش برمیخوره. بعد از این که کل شبو به نوشیدن می گذرونن، بین این چهار نفر پیوندی ایجاد می شه که دلیل اون خیانت هاییه که بهشون شده و این که دیگه نمیتونن به دیگران اعتماد کنن. در این هنگام این ایده توی سر نیک ایجاد می شه که خودشون تشکیل یه تیم چهارنفره رو بدن. بنابراین داستان از این جا شروع می شه که این تیم از ماجراجویان با هم متحد می شن و سنگ بنای این امر اعتقاد اونها به این هست که انسان ها حرامزاده هایی بیش نیستند و این که تمایل دارند تا پول شرافتمندانه به دست بیارن…